حرکت بسیط و مرکبحرکت در زبان فارسی به معنای جنبش، در لغت فرانسه معادل Mouvement است و معادل انگلیسی آن واژههای Movement ،Motion، Move میباشد. حرکت در مقابل سکون است و در نظر قدما تعاریف گوناگون دارد. [۱]
جمیل صلیبا، منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، ج۱، ص۳۰۶، تهران، انتشارات حکمت.
۱ - تعریف حرکتمشهورترین تعریف آن عبارتست از نحوه وجودی که شی به واسطه آن به تدریج از قوه به سوی فعل میرود و تدریجی بودن آن بدین معناست که اجزایی که برای وجود آن فرض میشود در زمان واحد با هم جمع نمیشوند بلکه در طول زمان به وجود میآیند. به عبارت دیگر مقصود از تدریجی بودن حرکت این است که هر یک از حدود و اجزای فرضی وجود آن، فعلیت جزء فرضی پیشین و قوه جزء پسین میباشد. [۳]
شیروانی، علی، شرح نهایةالحکمه، ج۲، ص۲۵۰، قم، نشر بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش، چ هفتم.
تدریج یک امر بدیهی است و با کمک حس شناخته میشود [۴]
علامه طباطبایی، نهایه الحکمه، ص۳۵۴، تعلیقه مصنف بر نهایه.
و مقصود از تدریج واقع شدن در زمانهای یکی پس از دیگری است. [۵]
جمیل صلیبا، منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، ج۱، ص۳۰۶.
بسیط [۶]
جمیل صلیبا، منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، ج۱، ص۱۹۵.
در لغت به معنی ساده و مرکب [۷]
جمیل صلیبا، منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، ج۱، ص۵۸۶.
به معنی آمیخته است. حرکت بسیط و مرکب که نام دیگر حرکت عرضی و طولی میباشد، عبارتست از وقوع حرکت و تغییر تدریجی در ماهیتهای نوعی. ۲ - حرکت عرضیدر حرکت عرضی (حرکتی که در ماهیتهای نوعی زیر مجموعه یک جنس قریب که در عرض یکدیگرند نه در طول هم، روی دهد)، [۸]
علامه طباطبایی، نهایه الحکمه، ص۲۶۵.
موضوع حرکت در تمام مراحل حرکت ثابت است و همان موضوع اولیه تا اخرین مرحله، موضوع میباشد و در هر مرحله به نحو "خلع و لبس" این موضوع صورتی را پذیرفته، حرکتی را تشکیل میدهد و سپس با از دست دادن آن صورت که " خلع" نامیده میشود صورت جدیدی را میپذیرد و به این علت که موضوع همیشه ثابت است و تغییر نمیکند، از بساطت خارج نمیشود و تا آخرین مرحله از حرکت در میان ماهیتهای نوعی موجود تحت یک جنس قریب که در عرض یکدیگر قرار دارند، واحد است و صورتی را بر روی صورت دیگر نمیپذیرد تا مرکب شود، این نوع حرکت را حرکت بسیط مینامند. [۹]
علی شیروانی، شرح نهایه الحکمه، ج۲، ص۳۲۱.
۳ - حرکت طولیدر حرکت طولی (حرکتی که در ماهیتهای نوعی یک سلسله که از بالا به پایین بر یکدیگر مترتب میباشند صورت میپذیرد. حرکتی که از نوع عالی آغاز شده و به نوع متوسط رسیده و سرانجام به نوع اخیر پایان مییابد)، [۱۰]
علامه طباطبایی، نهایه الحکمه، ص۲۶۵.
موضوع حرکت در هر یک از حدود حرکت تغییر میکند. در یک مرحله ماده اولی، موضوع حرکت است، در مرحله بعد ماده اولی همراه با صورت نخستین، موضوع حرکت است و به همین ترتیب در هر مرحله از حرکت، موضوع متحول میگردد، ولی این تغییر موضوع که در فلسفه به "لبس بعد از لبس" معروف است، به صورت کامل گشتن میباشد؛ یعنی در هر مرحله از حرکت، کمالی بر موضوع پیشین افزوده میشود؛ زیرا در هر یک از حدود حرکت، فعلیت آن حد و قوه حد پس از آن مجموعا قوه برای فعلیت حرکت بعدی و حد بعدی حرکت میشوند. [۱۱]
علی شیروانی، شرح نهایه الحکمه، ج۲، ص۳۲۱.
البته در این حرکت، وقتی صورت دوم بر روی صورت اول قرار میگیرد، فعلیت نوع را همان صورت دوم تشکیل میدهد و همه آثار مترتب بر شیء از آن صورت سرچشمه میگیرد و به همان صورت تعلق دارد؛ زیرا هر حکمی که برای چیزی ثابت میشود از ناحیه فعلیت آن شیء است و فعلیت فقط یک مرتبه است و فعلیت دوم مستلزم از بین رفتن فعلیت قبلی است وگرنه فعلیتهای متعدد موجب این میشود که یک شیء در عین اینکه یک شیء است، چند شیء باشد [۱۲]
علامه طباطبایی، نهایه الحکمه، ص۲۴۵.
به این بیان که به نظر ملاصدرا و پیروان او، در یک مرکب حقیقی ، فعلیتهای متعدد نمیتواند وجود داشته باشد. از این رو در حرکت طولی که به حرکت مرکب و حرکت اشتدادی نیز معروف است، صورت پیشین با آمدن صورت جدید فعلیت خود را از دست میدهد و جزء ماده صورت جدید میگردد و از این رو، همه آثاری که از مرکب صدور مییابد، به صورت اخیر آن که تنها فعلیت آن است نسبت داده میشود. [۱۳]
علی شیروانی، شرح نهایه الحکمه، ج۲، ص۲۱۶.
۴ - پانویس
۵ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «حرکت بسیط». |